فریاد مرا حتی نمیشنوند
نمیدانند که من هر سال را هزار سال زندگی کرده ام
آنها فقط میخواهند بگویند تو ترسیده ای
سوگوار چیزی هستی که از دست داده ای
و این حال تو طبیعی است
آنها نمی دانند من قدم در راه بی بازگشت نمیگذارم
آنها می گویند سهم تو از داشتن کفشهایت همین قدر بود و نمیپرسند حالا تو بدون کفشهایت اصلن زنده ای ؟
برچسب : نویسنده : chemistmemorie بازدید : 126